مارکوپولو از یک اتهام بزرگ نجات یافت!؛ آیا او به چین رفته است؟ مارکوپولو از یک اتهام بزرگ نجات یافت!
مارکوپولو از یک اتهام بزرگ نجات یافت!؛ آیا او به چین رفته است؟
مطالعهای جدید عنوان می کند شرح بسیار دقیق از پول رایج و تولید نمک میتواند افتخار از دست رفته مارکوپولو، جهانگرد و تاجر مشهور ایتالیایی را به او بازگردانده و نشان دهد که بر خلاف اتهاماتی که به وی وارد شده واقعا به چین سفر کرده بوده است.
"هانس اولریخ وگل" استاد مطالعات چین در دانشگاه توبینگن آلمان علاوه بر تاکید به فریبکار نبودن "پولو" کتاب جدیدش را "مارکو پولو در چین بود" نامگذاری کرده است. به گفته "وگل" قدرتمندترین مدارک از حضور پولو در چین ارائه اطلاعات پیچیده و دقیقی است که وی درباره وضعیت پولی، تولید نمک، درآمد عمومی و جغرافیای اداری که برای مدتها نادیده گرفته شده اما در منابع چینی به کار گرفته شده بودند ارائه کرده است.
این تاریخدان اشاره میکند که این منابع چینی مدتهای طولانی پس از مارکوپولو بررسی و ترجمه شدهاند و این نشان میدهد او نمیتوانسته این اطلاعات را جعل کند. او حتی قادر به خواندن زبان چینی هم نبوده است.
با وجود اینکه در وجود داشتن فردی به نام مارکو پولو تردیدی وجود ندارد زیرا نشانههایی از خانه او هنوز در اطراف ونیز وجود دارد، بسیاری این سوال را مطرح کرده بودند که آیا این جهانگرد قرن 13 میلادی واقعا به چین سفر کرده است؟
پولو ادعا کرده بود که به همراه پدر و عموی تاجرش در سال 1275 و در سن 17 سالگی به چین سفر کرده است و 24 سال از زندگی خود را به ماجراجویی در شرق چین پرداخته و چندین سال نیز در دربار امپراطور مغول، "کوبلای خان" به خدمت پرداخته است.
از قرن 18 به بعد، تردیدها درباره حقیقی بودن این داستان آغاز شد و بسیاری او را متهم میکردند که حتی پا را از قسطنطنیه فراتر نگذاشته است. یکی از دیگر اتهامات وارد شده این است که چرا مارکو پولو در نوشتههایش به دیوار چین اشارهای نکرده است، البته مطالعات بعدی نشان دادند این دیوار در زمان پولو وجود نداشته است.
با این همه «وگل» مدارکی را ارائه کرده است که میتواند سفر این جهانگرد به چین را به تایید برساند.
به گفته وی پولو تنها کسی بوده که به دقت درباره روند ساخته شدن کاغذ پول در چین توضیح داده و حتی ابعاد و شکل کاغذ و بسیاری از خصوصیات بومی آن زمان چین را به دقت و ظرافت توصیف کرده است.
«ماژلان» زندگينامه فرناون دماگاليئيس
«ماژلان» زندگينامه فرناون دماگاليئيس مشهور به فرديناند ماژلان، دريانورد پرتغالي است كه در قرن پانزده و شانزده ميلادي ميزيست.
ماژلان، نوشته سيمور گيتسپاند است. او داستان خود را از نخستين سفر ماژلان آغاز ميكند.
در اين سفر ماژلان در لنگرگاه ليسبون با ناوگان بزرگ درياسالار آلمئيدا، متشكل از بيست و دو كشتي، به سمت شرق روانه ميشود. او در اين سفر يكي از افرادي بود كه كارشان كشيدن طنابهاي بادبان و شستن كشتي بود و در روز، وظيفه جنگيدن را بر عهده داشت.
او با مقام نجيبزادگي كه داشت، توانسته بود به دربار پادشاه راه يابد. در آنجا دريانوردي و رياضيات آموخته بود و در تيراندازي و شمشيرزني نيز مهارت يافته بود.
براي آنان كه خواهان سفر به سرزمينهاي بيگانه بودند، شرط برگزيده شدن آن بود كه بتوانند از خود دفاع كنند. ميدانست كه بهره گرفتن از كتابها براي حرفه او امري ضروري به شمار ميرود، بههمين دليل هيچگاه از مطالعه باز نميايستاد.
ماژلان در اين سفر شش سال از وطن و خانواده خود دور مانده بود. در اين سالها تنها دوستي فرانسيسكو سرانو، پسرعمويش، به او دل گرمي ميداد.
در دوران ماژلان، ليسبون، به سبب بازرگاني پردامنه خود با شرق، نخستين پايتخت بازرگاني جهان شده بود. ماژلان در اين زمان در انديشه مشاركت در پيشرفت اين موفقيت بازرگاني، بود.
وي پس از سفرها و ازخودگذشتگيهاي بسياري كه از خود نشان داد به مقام فرمانده ناوگان سلطنتي اسپانيا و درياسالار ناوگان جزاير ادويه، منصوب شد.
وي بزرگترين سفر خود را در سال 1519 آغاز كرد. به دستور پادشاه اسپانيا آنتونيو پيگافتا، وقايعنگار معروف آن دوران، ماژلان را در اين سفر همراهي ميكرد.
دريانوردان كشتيهاي ماژلان نخستين كساني بودند كه پي بردند اگر ما كره زمين را در جهت خلاف گردش آن دور بزنيم، يك روز از زمان عقب خواهيم ماند.
اين مطلبي بود كه حتي كريستف كلمب هم از آن خبر نداشت.
كشتيهاي ماژلان در اين سفر، در ماه نوامبر 1521 به جزاير ادويه رسيده بودند.
ماژلان نخست جزيره مالايا را در جنوب شرقي آسيا كشف كرد و اين اكتشافات را تا پايان زندگي ادامه داد. ناوگان او راه جديدي را به سوي چين و جزاير ادويه گشود و درياي آرام را كشف كرد.
سرزمينهاي تازه كشف شده ضميمه حكومت اسپانيا شد و مسيحيت در اين سرزمينها رواج يافت.
زندگینامه ی ناصر خسرو قبادیانی
در اواخر قرن چهارم هجری.ق و در قریه قبادیان از توابع مرو، کودکی زاده شد که بعدها فخر عالم شعر و ادب گردید، او که در واقع از شعرای بزرگ قرن پنجم هجری قمری بشمار میرود، در خانوادهای متمول بدنیا آمد که از لحاظ مادی در ردیف بزرگان روزگار خود بودند. شاعر ما یعنی حکیم ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی ملقب به " حجت " از شاعران و نویسندگان بسیار توانا و بزرگ ایران و از گویندگان درجه ی اول زبان فارسی است. وی در ماه ذی قعده ی سال 394 هجری در قبادیان از نواحی بلخ بدنیا آمد.که نیز در اشعارش به روشنی به آن اشاره شده است.
ماركو 15 ساله بود كه پدرش نيكولو و عمويش ماتئو 2 تاجر اهل ونيز از يك سفر طولاني به سرحدات چين به ونيز بازگشتند.
اين 2 تاجر روسيه جنوبي و آسياي ميانه كه از چند دهه قبل به دليل فتوحات چنگيزخان جزو امپراتوري مغول محسوب مي شد را درنورديده و خود را به چين رساندند كه قوبيلاي قا آن امپراتور مغول بر آن فرمانروايي مي كرد.
قوبيلاي قا آن به نيكولو و ماتئو ماموريت داد كه چند راهب مسيحي را با خود به چين بياورند.
برادران پولو اندك زماني پس از بازگشت به وطن بار ديگر زادگاهشان را با يك پيام از سوي پاپ به مقصد چين ترك كردند.
اين بار ماركو نوجوان نيز همراه آنها بود.راهبان مسيحي به دليل ترس از مسافرت دريايي از همراهي با برادران پولو خودداري كردند.
هنگام رسيدن به چين ، قوبيلاي قاآن از آنها استقبال شاياني كرد و ماركوپولو جوان به يكي از نزديكان امپراتور تبديل شد و حتي حكومت يك شهر به عهده او گذاشته شد.
سرانجام پس از يك غيبت 24 ساله ماركوپولو با انبوه هداياي امپراتور قوبيلاي قاآن چين را ترك كرد و به زادگاهش ونيز بازگشت.
در روز 7 سپتامبر سال 1298 ميلادي ماركوپولو در يك جنگ دريايي با جمهوري جنوا كه رقيب جمهوري ونيز محسوب مي شد به همراه 7000 نفر ديگر اسير مي شود. او سال هاي طولاني در زندان مالپاگا در جنوا محبوس بود.
در دوران زندان ماركوپولو روايات سفرش به دربار قوبيلاي قا آن را به روستيچلو دو پيزا هم سلولي اش ديكته مي كند.
روستيچلو كه از هنر نويسندگي برخوردار بود روايات ماركوپولو را به قلمي شيوا مي نويسد سپس اين دستنوشته ها در اروپاي قرون وسطي آن زمان به زبان هاي مختلف ترجمه شده و توسط كاتبان ديگري تكثير مي شود.
به اين ترتيب ، در روز 8 ژانويه سال 1324 ميلادي ماركوپولو سياح و تاجر ونيزي كه به دليل روايت سفرش به دربار قوبيلاي قاآن در سراسر اروپا در اوج شهرت بود در سن 70 سالگي درگذشت.
داستان هاي سفرهاي ماركوپولو علي رغم سپري شدن قرن ها هنوز براي خوانندگان جالب و جذاب است.با اين حال ، امروز برخي از كارشناسان معاصر ترديد دارند كه ماركوپولو هرگز به چين رفته باشد!.
اولین جهانگردان ایرانی(برادران امیدوار)
در سال 1333 عیسی و عبدالله امیدوار به قصد دیدن نادیدههای این کره خاکی بر موتورسیکلتهای خود سوار شده و تهران را ترک کردند. برادران امیدوار در مدت ده سال جنگلهای مخوف و وحشتناک آمازون و آفریقا، صحرای گرم و سوزان ربعالخالی عربستان، سرزمینهای ناشناخته آمریکا، استرالیا، قطب شمال و جنوب یخ زده و منجمد... درنوردیدهاند
پیش از آن نیز این دو برادر که به دلیل عضویت در تشکیلات کوهنوردی و صخرهنوردی باشگاه نیرو و راستی، قلههای بسیاری را با یکدیگر فتح نموده بودند، دست به سفرهای چند ماههای به کشورهای اطراف ایران و شهرهای داخل ایران با دوچرخه زده بودند.
برادران امیدوار در مدت ده سال جنگلهای مخوف و وحشتناک آمازون و آفریقا، صحرای گرم و سوزان ربعالخالی عربستان، سرزمینهای ناشناخته آمریکا، استرالیا، قطب شمال و جنوب یخ زده و منجمد... درنوردیدهاند.
آنها هفت سال اول سفر خود را با موتورسیکلت و سه سال آخر را نیز با استفاده از اتومبیلی که شرکت سیتروئن به آنها اهدا کرده بود، پیمودند.
در طول این سفر که به دیدن، اندیشیدن و تجربهاندوزی گذشته است، بيشتر از همه درباره نخستين بوميانی که در گذشته دور به آمريکا آمده و در آنجا ماندگار شده بودند، به پژوهش پرداختهاند.
در عبور از شهرهای کوچک و بزرگ دنیا در بسياری از کالجها و دانشکدهها درباره آنچه که در جهان ديده بودند، سخنرانی کرده و فیلمهایی که تهیه کرده بودند را به نمایش گذاشته و بخشی از هزینههای سفر خود را نیز از این طریق تامین میکردند.
در همان سالها، صدها مقاله مصور که چکيده تحقيقات این دو برادر دربزرگترين مجلات و روزنامههای کشورهای دنيا به چاپ رسيد و نام آنها را به عنوان دو جهانگرد ایرانی بر سر زبانها انداخت.
عبدالله امیدوار در گفت و گویی با بیبیسی از نخستین انگیزههای خود برای سفری به دور دنیا میگوید:
«يادمه وقتی هشت ساله بودم، يه روز پدرم داشت روزنامه کيهان میخوند و توی صفحه اول نوشته شده بود «در تبت دنبال يک خدا میگردند!» من از پدرم پرسيدم ما از موقعی که به دنيا اومديم، فقط يه خدا داشتيم! پس چطور اينا دارن دنبال خدا میگردن؟ پدرم گفت: پسر، در تمام دنيا يه مذهب نيست و هر کشوری غذا، لباس و فرهنگ مختلفی داره. با شنيدن اين جمله از پدرم توی من هيجان عجيبی به وجود آمد و گفتم اگر دنيا اونقدر ديدنيه، من بايد حتماً از تمام تاريکیای جنگلای مخوف و تمام پنج قاره ديدن کنم.»
با به پایان رسیدن این سفر و بازگشت به ایران عیسی امیدوار در ایران ماند و عبدالله به شیلی رفته و در آنجا اقامت گزید.
موزه برادران امیدوار
[url=http://forum.patoghu.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.omidvar-brothers.com%2FFa%2FDefault.aspx" target="_blank" rel="nofollow">موزه برادران امیدوار[/url] اولین موزه انسانشناسی در ایران است. این موزه پنجم مهرماه 1382 در هفته جهانگردی در مجموعه سعدآباد افتتاح شد.
ماحصل سفر این دو برادرهزاران عکس، تصویر، فیلم، موسیقی ملل مختلف، صنایع دستی و بسیاری از تحقیقات و خاطراتی است که دراین ساختمان گردآوری شدهاند.
این موزه سه گالری دارد که در دو گالری آن آثار اهدایی برادران امیدوار به معرض نمایش گذاشته شده است.
گالری سوم اتاق نمایش فیلم است که در آن فیلم سفر و اسلایدهای گرفته شده توسط این دو برادر به نمایش درمیآید.
گفتنی است با تهیه کتاب و فیلم سفرنامه برادران امیدوار که در بازار موجود است، میتوان با بسیاری از داستانهای واقعی دو برادر آشنا شد.
تعداد صفحات : 1